۴۲

امروز چهل و دومین سالروز تولد من بود.به مناسبت روز تولدم با اینکه باران می‌بارید سه کیلومتر دویدم. دویدن مثل شنا کردن بر خلاف جریان رودخانه است. باور دارم هر حرکتی که با سکون مبارزه کند سند زنده بودن ماست. یادآوری اینکه مبارزه با نیستی، خود هستی ماست! از طرفی هیچ کس هم تا بحال از دویدن پشیمان نشده است. شاید پیش از خروج از منزل به قصد دویدن، هزار دلیل برای انصراف از این کار وجود داشته باشد، اما پس از آن فقط خوشحالی و رضایت است. فرصتی است برای ایجاد یک پیروزی شخصی کوچک در زندگی.

پس از این موفقیت کوچک برای امشب خودم هوموس لذیذی مهیا کردم (برای بار نخست با اندازه‌گیری چشمی!) و برنامه‌ی مختصری برای تماشای یکی دو قسمت دیگر از سریال Star Trek TNG آماده کردم که به محض انتشار این مطلب به سراغش خواهم رفت. قصدم از انتشار این یادداشت یادآوری قدردانی بابت خوشی‌های کوچک زندگی است و اینکه این ما هستیم که تعریف می‌کنیم یک روز خوب چه جور روزی است و اینکه امروز برای من روز خوبی است هرچند اینجا پشه هم پر نمی‌زند :)

اگر دستور پخت هوموس را هم خواستید بدانید در خدمتم!

زنده باشید.

پی‌نوشت: امروز صبح هم، در کنار پیام‌های خانوادگی، دوستی عزیز از یزد به روزم با پیام تبریک سرشار از محبتش رنگ و بویی دیگر داد. در پیامش اشاره کرده بود که ما گاهی خوبی‌های کوچکی در حق یکدیگر می‌کنیم که شاید خودمان به اهمیت آن پی نبریم اما برای دیگری به یادماندنی و با ارزش باشد. قدرشناس این دوستی هستم.